ستاره زد سلام کن
شراب مي دهند هان ، دو دست را سبو بگير
دو دست را بلند کن ، بلند شو وضو بگير
سبو وضو گرفته با ، شراب سرخ چشم تو
وضو گرفته با گلاب ناب سرخ چشم تو
بيا و سرمه اي به سايه هاي پلک شب بکش
تو سرخي انار را به لب بزن ، به لب بکش
عبير و عود و مشک را سپند دانه دانه کن
چراغ داغ باغ را تجلي جوانه کن
طلوع دفع شمس را به صبح من غزل بگو
دو بيت از شکر بخوان ، سه مصرع از عسل بگو
به احترام نور او قيام کن ، قيام کن
در آسمان ترين زمين ستاره زد ، سلام کن
+ نوشته شده در جمعه چهاردهم مرداد ۱۳۹۰ ساعت 18:51 توسط حسین قربانی
|